مدح زین‌الدین عبدالله را گوید و حضور میزبان را خواهد

ای بزرگی کز آب و خاک چو تو دست دوران آسمان نسرشت
تخمی از لطف در زمین کمال چو تو حراث روزگار نکشت
یاد کردی ز انوری به کرم باز بر پشت روزگار نبشت
غرض او تویی و خدمت تو نه ملاقات چوب و صحبت خشت
در سرایی که تو نخواهی بود در و دیوار او چه خوب و چه زشت
به خدایی که کعبه خانه‌ی اوست که بود کعبه بی‌توام چو کنشت
میزبان اول آنگهی خانه روئیة الله نخست باز بهشت