ای گشته نوک کلک تو صورتنگار ملک
|
|
او بیقرار و داده مسیرش قرار ملک
|
یارب چگونه در سر کلکی توان نهاد
|
|
چندین هزار تعبیه از کار و بار ملک
|
تا کلک در یمین تو جاری زبان نشد
|
|
نور نگین زبانه نزد در یسار ملک
|
الا از آن لعاب که منسوج کلک تست
|
|
دیباچهی قضا نکند پود و تار ملک
|
علم خدای بر دو قلم ساخت حل و عقد
|
|
آن رازدار غیب شد این رازدار ملک
|
آن در ازل بکرد به یکبار ثبت حکم
|
|
وین تا ابد بساخت به یکبار کار ملک
|
کلک ترا که عاقلهی نسل آدمست
|
|
آورده ناقد طرف از جویبار ملک
|
ذات ترا که واسطهی عقد عالمست
|
|
پرورد دایهی شرف اندر کنار ملک
|
عمریست تا که نشو نبات فساد نیست
|
|
با آفتاب رای تو در نوبهار ملک
|
الا نوای شکر نزد عندلیب ذکر
|
|
از اعتدال دور تو بر شاخسار ملک
|
بر چارسوی باس تو قلاب مفسدت
|
|
دست بریده باز کشید از عیار ملک
|
بر شیر مرغزار فلک تب کمین کند
|
|
گر بگذرد به عهد تو در مرغزار ملک
|
ایام امتداد نفاذ ترا بدید
|
|
گفتا زهی دوام که دارد مدار ملک
|
تقدیر گرد بارهی حزم تو طوف کرد
|
|
گفتا زهی اساس که دارد حصار ملک
|
از سایهی وقوف تو بیرون نیافتند
|
|
گرچه زنور و سایه برون شد گذار ملک
|
دایم چو خلق ساعت از امداد سعی تو
|
|
نونو همی فزاید خویش و تبار ملک
|
ای بارگاه تو افق آفتاب عدل
|
|
وی آستان تو ربض استوار ملک
|
چون خوانمت وزیر که صد پادشا نشاند
|
|
توقیع تو ز تاجوران در دیار ملک
|
یک مستحق نماند کز انصاف تو نیافت
|
|
معراج تخت دولت و معلاق دار ملک
|
فاروق حق و باطل ملک زمین تویی
|
|
احسنت شاد باش زهی حقگزار ملک
|
خورشید روزکی دو سه پیش از وزارتت
|
|
بر پای کرد نوبتی در جوار ملک
|
یعنی که ملک را به وزارت سزا منم
|
|
بر ناگرفته چون همه طفلان شمار ملک
|
چون در سواد ملک بجنبید رایتت
|
|
آن در سواد سایهی او بیخ و بار ملک
|
تقدیر گفت خیمه بکن هین که آمد آنک
|
|
هست از هزار گونه شرف یادگار ملک
|
باری کسی که ملک برد انتظار اوی
|
|
نه چون تویی که هرزه بری انتظار ملک
|
ای ملک در بسیط زمین خواستار تو
|
|
واندر بسیط او همهکس خواستار ملک
|
تا روزگار دست تصرف همی کند
|
|
اندر نهان ملت و در آشکار ملک
|
ای در تصرف تو جهان تا ابد مباد
|
|
یک روزه روزگار تو جز روزگار ملک
|
عهدت قدیم باد و به عهد تو ملک شاد
|
|
یارت خدای باد و شکوه تو یار ملک
|
ملکی که خیمه از خم گردون برون ز دست
|
|
در زینهار تو نه تو در زینهار ملک
|
بر درگهت رکوع وضیع و شریف عصر
|
|
در مجلست سجود صغار و کبار ملک
|