به صفای صفی حق آدم
|
|
که سر انبیا و بوالبشرست
|
به دعایی که کرد نوح نجی
|
|
که در آفاق از آن هنوز اثرست
|
به رضای خلیل ابراهیم
|
|
که به تسلیم در جهان سمرست
|
حق داود و لطف نعمت او
|
|
که ترا در بهشت منتظرست
|
به نماز و نیاز یعقوبی
|
|
در غم یوسفی کش او پسرست
|
به کف موسی کلیم کریم
|
|
به دم عیسیی که زندهگرست
|
به سر مصطفی شریف قریش
|
|
که ز جمع رسل عزیرترست
|
به صفا و وفا و صدق عتیق
|
|
که ز دل جان فروش و شرع خرست
|
به دلیری و هیبت عمری
|
|
که ظهور شریعت از عمرست
|
به حیا و حیات ذوالنورین
|
|
که حقیقت ملف سورست
|
به کف و ذوالفقار مرتضوی
|
|
که به حرب اندرون چو شیر نرست
|
حرمت جبرئیل روح امین
|
|
که به عصمت جهانش زیرپرست
|
حق میکال خواجهی ملکوت
|
|
که ز کروبیان مهینهترست
|
به صدا و ندای اسرافیل
|
|
که منادی و منهی حشرست
|
به کمال و جلال عزرائیل
|
|
که کمیندار جان جانورست
|
به صلوة و صیام و حج و جهاد
|
|
کاصل اسلام از این چهار درست
|
به حق کعبه و صفا و منی
|
|
حق آن رکن کش لقب حجرست
|
به کلام خدای عز و جل
|
|
که هر آیت ازو دو صد عبرست
|
حرمت روضه و قیامت و خلد
|
|
حق حصنی که نام آن سقرست
|
به عزیزی و حق نعمت تو
|
|
که زیادت ز قطرهی مطرست
|