تا ماندهاند سخرهی فرمان ایزدی | در قبضهی قضا و قدر ماه و آفتاب | |
بادا نگون لوای بقای عدوی تو | چونان که در میان شمر ماه و آفتاب | |
از روی و رای تست شب و روز بر فلک | دیده بها و یافته فر ماه و آفتاب | |
از طارم سپهر به چشم مناصحت | در دولت تو کرده نظر ماه و آفتاب |