نصر فزاینده باد ناصر دین را
|
|
صدر جهان خواجهی زمان و زمین را
|
صاحب ابوالفتح طاهر آنکه ز رایش
|
|
صبح سعادت دمید دولت و دین را
|
آنکه قضا در حریم طاعتش آورد
|
|
رقص کنان گردش شهور و سنین را
|
وانکه قدر در ادای خدمتش افکند
|
|
مویکشان گردن ینال و تگین را
|
وانکه به سیر و سکون یمین و یسارش
|
|
نطق و نظر دادهاند کلک و نگین را
|
قلزم و کان را نه مستفید نخستاند
|
|
کلک و نگین آن یسار و اینت یمین را
|
پای نظر پی کند بلندی قدرش
|
|
رغم اشارتکنان شک و یقین را
|
قفل قدر بشکند تفحص حزمش
|
|
کفش نهان خانهاء غث وسمین را
|
غوطه توان داد روز عرض ضمیرش
|
|
در عرق آفتاب چرخ برین را
|
حسرت ترتیب عقد گوهر کلکش
|
|
در ثمین کرده اشک در ثمین را
|
بیشرف مهر خازنش ننهادست
|
|
در دل کان آفتاب هیچ دفین را
|
بیمدد عزم قاهرش نگشادست
|
|
کوکبهی روزگار هیچ کمین را
|
واهب روح ازپی طفیل وجودش
|
|
قابل ارواح کرده قالب طین را
|
جز به در جامه خانه کرم او
|
|
کسوت صورت نمیدهند جنین را
|
تا افق آستانش راست نکردند
|
|
شعله نزد روز نیک هیچ حزین را
|
بیدم لطفش به خاک در بنشاندند
|
|
باد صبا را نه بلکه ماء معین را
|
فاتحهی داغش از زمانه همی خواست
|
|
شیر سپهر از برای لوح سرین را
|
گفت قضا کز پی سباع نوشتست
|
|
کاتب تقدیر حرز روح امین را
|
ای ز پی آب ملک و رونق دولت
|
|
دافعهی فتنه کرده رای رزین را
|
وز پی احیای دین خزان و بهاری
|
|
بر سر خر زین ندیده خنگ تو زین را
|
رای تو بود آنکه در هوای ممالک
|
|
رایحهی صلح داد صرصر کین را
|
رحم تو بود آنکه فیض رحمت سلطان
|
|
بدرقه شد یک جهان حنین و انین را
|
ورنه تو دانی که شیر رایت قهرش
|
|
مثله کند شیر چرخ و شیر عرین را
|
حصن هزار اسب اگرچه بر سر آن ملک
|
|
سد قدیمست حصنهای حصین را
|
کعبهی دهلیز شه چو دید فصیلش
|
|
سجدهکنان بر زمین نهاد جبین را
|
خود مدد تیغ پادشا چه بکارست
|
|
خاصه تهیاء کارهای چنین را
|
سیر سریع شهاب کلک تو بس بود
|
|
رجم چنان صد هزار دیو لعین را
|
غیبت خوارزم شاه چون پس شش ماه
|
|
چشمهی خون دید چشم حادثهبین را
|
دست به فتراک اصطناع تو در زد
|
|
معتصم ملک ساخت حبل متین را
|
شاد زی، ای در ظهور معجز تدبیر
|
|
رویسیه کرده رسم سحر مبین را
|
ناصر تو خیر ناصرست و معین است
|
|
طاعت تو خیر طاعتست معین را
|
باغ وجود از بهار عدل تو چونانک
|
|
رشک فزاید نگارخانهی چین را
|
ملت و ملک از تو در لباس نظامند
|
|
بیتو نه آنرا نظام باد و نه این را
|