ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو | گویی که به روم آمد از زنگ سپاه تو | |
بر غبغب چون سیمت از خط سیه گویی | مشک است طرازنده بر طرهی ماه تو | |
تا ابر ترا دیدم بر گرد مه روشن | چون رعد همی نالم هر لحظه ز ماه تو |
ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو | گویی که به روم آمد از زنگ سپاه تو | |
بر غبغب چون سیمت از خط سیه گویی | مشک است طرازنده بر طرهی ماه تو | |
تا ابر ترا دیدم بر گرد مه روشن | چون رعد همی نالم هر لحظه ز ماه تو |