ای بندهی روی تو خداوندان | دیوانهی زلف تو خردمندان | |
بازار جمال روی خوبت را | آراسته رسته رسته دلبندان | |
در هر پس در مجاوری داری | گریان و در انتظار دل خندان | |
چندین چه کنی به وعده دربندم | ایام وفا نمیکند چندان | |
گویی مشتاب تا که وقت آید | گر خواهی وگرنه از بن دندان | |
از خوی بدت شکایتی دارم | کان نیست نشان نیک پیوندان | |
هجرت به جواب آن پدید آمد | گفت اینت غم انوری سر و سندان |