درد دل هر زمان فزون دارم | چه کنم بیوفاست دلدارم | |
همه با من جفا کند لیکن | به جفا هیچ ازو نیازارم | |
بار اندوه و رنج محنت او | بکشم زانکه دوستش دارم | |
یاد وصلش کنم معاذالله | کی بود این محل و مقدارم | |
تا توانم حدیث هجرش کرد | میرود صد هزار بیکارم | |
گفته بودم کزو کنم درخواست | تا نماید ز دور دیدارم | |
این قدر التماس خود چه بود | سالها شد که تا در آن کارم | |
باورم میکنی به نعمت شاه | کین قدر نیز هم نمییارم |