دوش در ره نگارم آمد پیش

دوش در ره نگارم آمد پیش آن به خوبی ز ماه گردون بیش
گشته از روی و زلف خونخوارش خاک گلرنگ و باد مشک پریش
چون مرا دید ساعتی از دور آن بت نیکخواه نیک‌اندیش
به اشارت نهان ز دشمن گفت کالسلام علیک ای درویش