تخته‌ی عشق برنوشتم باز

تخته‌ی عشق برنوشتم باز برنویس ای نگار تخته‌ی ناز
تا بر استاد عاشقی خوانیم روزکی چند باب ناز و نیاز
ورقی باز کن ز عهد قدیم باز کن خاک عشوه از سر آز
هین که روز و شب زمانه همی ورق عمرمان کنند فراز
چند گویی زمانه در پیش است بر وفای زمانه هیچ مناز
قصه کوتاه کن که کوته کرد روز امید انتظار دراز