دلا در عاشقی جانی زیانگیر | وگرنه جای بازی نیست جانگیر | |
جهان عاشقی پایان ندارد | اگر جانت همی باید جهانگیر | |
مرا گویی چنین هم نیست آخر | چنان کت دل همی خواهد چنانگیر | |
من اینک در میان کارم ای دل | سر و کاری همی بینی کرانگیر | |
در آن میزنی کز غم شوی خون | برو هم عافیت را آستانگیر | |
به بوی وصل خود رنگش نبینی | به حرمت جان هجران در میانگیر |