یار گرد وفا نمیگردد | حاجتی زو روا نمیگردد | |
ما به گرد درش همی گردیم | گرچه او گرد ما نمیگردد | |
یک زمان صحبت جدایی یار | از بر ما جدا نمیگردد | |
هیچ شب نیست تا ز خون جگر | بر سرم آسیا نمیگردد | |
مبتلاام به عشق و کیست که او | به غمش مبتلا نمیگردد |
یار گرد وفا نمیگردد | حاجتی زو روا نمیگردد | |
ما به گرد درش همی گردیم | گرچه او گرد ما نمیگردد | |
یک زمان صحبت جدایی یار | از بر ما جدا نمیگردد | |
هیچ شب نیست تا ز خون جگر | بر سرم آسیا نمیگردد | |
مبتلاام به عشق و کیست که او | به غمش مبتلا نمیگردد |