مرا با دلبری کاری بیفتاد | دلم را روز بازاری بیفتاد | |
مسلمانان مرا معذور دارید | دلم را ناگهان کاری بیفتاد | |
قبای عشق مجنون میبریدند | دلم را زان کله واری بیفتاد | |
دلم سجادهی عشقش برافشاند | از آن سجاده زناری بیفتاد | |
دلم با عشق دست اندر کمر زد | بسی کوشید و یکباری بیفتاد | |
مرا افتاد با بالای او کار | نه بر بالای من کاری بیفتاد | |
جهان را چون دل من بر زمین زد | کنون از دست دلداری بیفتاد |