دل بی‌تو به صدهزار زاریست

دل بی‌تو به صدهزار زاریست جان در کف صدهزار خواریست
در عشق تو ز اشک دیده دل را الحق ز هزار گونه یاریست
در راه تو خوارتر ز حاکم ای بخت بد این چه خاکساریست
کردیم به کام دشمن ای دوست دانم که نه این ز دوستاریست
هجران سیه‌گر توام کشت این نیز هم از سپیدکاریست