ای غارت عشق تو جهانها | بر باد غم تو خان و مانها | |
شد بر سر کوی لاف عشقت | سرها همه در سر زبانها | |
در پیش جنیبت جمالت | از جسم پیاده گشته جانها | |
در کوکبهی رخ چو ماهت | صد نعل فکنده آسمانها | |
نظارگیان روی خوبت | چون در نگرند از کرانها | |
در روی تو روی خویش بینند | زینجاست تفاوت نشانها | |
گویم که ز عشوهای عشقت | هستیم ز عمر بر زبانها | |
گویی که ترا از آن زیان بود | الحق هستی تو خود از آنها | |
تا کی گویی چو انوری مرغ | دیگر نپرد از آشیانها | |
داند همهکس که آن چه طعنهست | دندانست بتا در این دهانها |