شناسای معانی موبد پیر
|
|
چنین کرد این خبر در نامه تحریر
|
که چون خسرو ستد گنجینهی روم
|
|
خلافش رومیان را گشت معلوم
|
چو غالب گشته بود از تیغ کین خواه
|
|
نداد اندیشه را در خویشتن راه
|
زبانی پوزشی کان در حرم کرد
|
|
ز مریم چند گاه آن نیز کم کرد
|
ز شیرین عیش مریم بود چون تلخ
|
|
ازین کاهش فتاد آن ماه در سلخ
|
به تن عیسی جانش مانده بی دم
|
|
تنش چو نرشتهی مریم شد از غم
|
ز بیماری به بستر خفت ماهی
|
|
و زان پس جست دیگر خواب گاهی
|
ملک بایست و نابایست برخاست
|
|
به صد شادی بساط ماتم آراست
|
دل از سودای شیرین در غم افگند
|
|
بهانه بر فراق مریم افگند
|
به ماتم کرد پیراهن بسی چاک
|
|
ولیکن در هوای یار چالاک
|
چو شیرین دید کز خس رفته شد راه
|
|
به بی صبری شتابان گشت چون ماه
|
رسید آن در بی قیمت به دریا
|
|
چو خور در بره و مه در ثریا
|
گلشن تر شد خزان را باد بنشست
|
|
به آزادی چو سرو آزاد بنشست
|