چو این بود رسم گرانمایگان | که دادند گنجی بهر شایگان | |
نه مازان بزرگان به همت کمیم! | کز ایشان علم بود ما عالمیم! | |
خدا داده زانها که در عالم است | به گنجینهی ما چه مایه کم است؟؟ | |
به خواهنده بخشش چرا کم دهیم؟! | اگر دست شد، هر دو عالم دهیم! | |
نبوده است شاهی به زیر فلک | که ده لک دهد سکه یابیست لک | |
نخست آن جهان شاه داد این صلا | که او بود دنیا و دین را علاء | |
دهش بیش از اندازه زو گشت عام | ولیکن شد از من که قطبم تمام! |