علای دیدن و دنیا، شاه والا | به قدرت نائب ایزد تعالی | |
محمد شه که صد چون کسری و جم | ز میم نام او پوشیده خاتم | |
چو جنبد لشکرش بر سطح هامون | رود در قعر دریا ربع مسکون | |
چو راند تیغ در صفهای انبوه | سر کوه افگند در دامن کوه | |
ز عهدش عامه در شادی و دستان | چنانکه از جمعه طفلان دبستان | |
زمانه تا بود ، دوران او باد | سراسر دور در فرمان او باد |