شاه به رویش چو نظر کرد چست | دید دران آئینه خود را درست | |
گرم فرو جست ز تخت بلند | کرد به آگوش تن ارجمند | |
داشت به آغوش خودش تا به دیر | سیر نشد، چون شود از عمرسیر؟! |
شاه به رویش چو نظر کرد چست | دید دران آئینه خود را درست | |
گرم فرو جست ز تخت بلند | کرد به آگوش تن ارجمند | |
داشت به آغوش خودش تا به دیر | سیر نشد، چون شود از عمرسیر؟! |