حمد خداوند سرایم نخست
|
|
تا شود این نامه به نامش درست
|
واجب اول به وجود قدم
|
|
نی به وجودیکه بود از عدم
|
نور فزای بصر دوربین
|
|
دیده گشای دل عبرت گزین
|
رخش علل دررهش افگنده سم
|
|
علت ومعلول درو ، هر دو گم
|
کس نبرد راه به تحقیق او
|
|
وربرد الا که به توفیق او
|
هستی ما نزد خرد اندکی ست
|
|
وان همه با نیستی ما یکی ست
|
بود در اول کس از وپیش نی
|
|
ماند در آخر ، کس از و بیش نی
|
کرد خرد وحدت او را سجود
|
|
ثانی او ممتنع اندر وجود
|
شرک نه در مملکتش دست سای
|
|
خود نتوان بود به شرکت خدای
|
پاک از آلودگی آب وخاک
|
|
پاک تر از هر چه بگویند پاک
|
دیدن او هست ز مردم دروغ
|
|
تا هم ازو دیده نیابد فروغ
|
دور زمین را به زمان باز بست
|
|
دام و در از وی با مان باز رست
|