زهی ملک خوش چون دو سلطان یکی شد
|
|
زهی عهد خوش چون دو پیمان یکی شد
|
دو چتر از دو سو سر برآورد از در
|
|
زمین زان دوابر در افشان یکی شد
|
پسر بادشاه و پدر نیرسلطان
|
|
کنون ملک بین چون دو سلطان یکی شد
|
ز بهر جهان داری و بادشاهی
|
|
جهانرا دو شاه جهانبان یکی شد
|
یکی ناصر عهد محمود سلطان
|
|
که فرمانش در چار ارکان یکی شد
|
دگر شه معز جهان کیقبادی
|
|
که در ضبطش ایران و توران یکی شد
|
به دیو و پری گوی، ای بادکاینک
|
|
دو وارث به ملک سلیمان یکی شد
|
کنون روی در چین نیارند ترکان
|
|
به هندوستان چون دو خاقان یکی شد
|
برون شد دوئی از سر ترک وهندو
|
|
که هندوستان با خراسان یکی شد
|
به صد مهمانی صلا داد عالم
|
|
چوبر خوان شاهی دو مهمان یکی شد
|