از غزل های شامل قران السعد ین

ای زندگانی بخش من ، لعل شکر گفتار تو در آرزوی مردنم ، از حسرت دیدار تو
معذوری از زلف سیه، پوشی بران روی چو مه سیری ندارد هیچگه، خون دیده از دیدار تو
گیرم ترا زین چشم تر ، دشوار می‌آید نظر بیرون کنم دیده زسر ،آسان کنم دشوار تو
زین پس به خوبان ننگرم ، در کوی ایشان نگذرم گر هیچ یک ره جان برم، از غمزه‌ی خون‌خوار تو
در کوی تو بر هر دری ، افتاده می بینم سری این نیست کار دیگری ، این کار تست این کار تو