تو می روی و به نظاره‌ی تو چشم جهانی

تو می روی و به نظاره‌ی تو چشم جهانی بگو که آگهی از عاشقان دلشده یا نی
غلام پنجه‌ی مرغول هندوانه‌ی اویم که هست هر خم مویی از و شکنجه‌ی جانی

بستان دعای سوخته‌ای و ز لبش مرا آلوده‌ی کرشمه‌ی دشنام او بگوی

جو ری که می کنی تو مرا آن نمی‌کشد این می‌کشد که پیش بد اندیش می کنی