گر نه کمند بلاست بر دل عشاق تو | بهر چه بازی کند زلف تو با ساق تو | |
نوبت خوبی زدند در شب گیسوی تو | فتنه عشق گشت باز گرد سر کوی تو | |
گریه ترازوی چرخ دست بدی مرمرا | حسن تو یکسو نهم مه بد گرسوی تو | |
من به فسون و فازان خودت می کنم | تفرقه گر نفگند نرگس جادوی تو | |
بس که شکسته دلان بستهی زلفت شدند | هست هزاران شکست در سر هر موی تو |