ما نا که بگشاید دلم بندی ز گیسو باز کن

ما نا که بگشاید دلم بندی ز گیسو باز کن گم گشتگان عشق را پنهان یکی آواز کن

داریم با زلفت بتا وقت خوش این قصه را مگشای با باد صبااین وقت را برهم مزن

ای ابر نیسانی مزن لاف از درغلتان خود کزبهر ایثار رهش در دیده دارم بیش ازین