صافی مده ای دوست که مادرد کشانیم

صافی مده ای دوست که مادرد کشانیم نی رند تمامیم کز ین رند و شانیم
هر چند که در کیسه نداریم پشیزی درهمت ما بین تو که جمشید و شانیم
کو ساقی نو خیز که بالای دو دیده چندانکه دو ابر و بنشاند بنشانیم
بیش آرمی ای ساقی خون‌ریز که پیشت از لب بخوریم و ز مژه باز فشانیم

گفتی که تو این بی‌دلی از روی که داری؟ از روی تودارم دگر از روی که دارم؟