دانم ای دوست که در خانه شرابت باشد | یک صراحی به من آور که صوابت باشد |
□
عقل وارون زتمنای تو معنی میکرد | عشق میآمد و او نیز مسخر میشد | |
گر چه بسیار بگفتیم نیامد درگوش | خوشتر از نام تو با آنکه مکرر میشد |
دانم ای دوست که در خانه شرابت باشد | یک صراحی به من آور که صوابت باشد |
عقل وارون زتمنای تو معنی میکرد | عشق میآمد و او نیز مسخر میشد | |
گر چه بسیار بگفتیم نیامد درگوش | خوشتر از نام تو با آنکه مکرر میشد |