گفتار اندر آفرینش عالم

خور و خواب و آرام جوید همی وزان زندگی کام جوید همی
نه گویا زبان و نه جویا خرد ز خاک و ز خاشاک تن پرورد
نداند بد و نیک فرجام کار نخواهد ازو بندگی کردگار
چو دانا توانا بد و دادگر از ایرا نکرد ایچ پنهان هنر
چنینست فرجام کار جهان نداند کسی آشکار و نهان