بیست و نهم

قومی شده رقصان دین، با صد هزاران آفرین قومی دگر منکر چنین اندر سفه رقصان شده
تبریز و باقی جهان با هرک را عقلست و جان از روی معنی ونهان، در عشق شه رقصان شده
میدان فراخست ای پسر، تو گوشه‌ای ما گوشه‌ای همچون ملخ در کشت شه، تو خوشه‌ای ما خوشه‌ای