جان و جهان! دوش کجا بودهی
|
|
نی غلطم، در دل ما بودهای
|
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
|
|
ای که تو سلطان وفا بودهای
|
آه که من دوش چه سان بودهام!
|
|
آه که تو دوش کرا بودهای!
|
رشک برم کاش قبا بودمی
|
|
چونک در آغوش قبا بودهای
|
زهره ندارم که بگویم ترا
|
|
« بی من بیچاره چرا بودهای؟! »
|
یار سبک روح! به وقت گریز
|
|
تیزتر از باد صبا بودهای
|
بیتو مرا رنج و بلا بند کرد
|
|
باش که تو بنده بلا بودهای
|
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
|
|
در حرم لطف خدا بودهای
|
رنگ تو داری، که زرنگ جهان
|
|
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
|
آینهی رنگ تو عکس کسیست
|
|
تو ز همه رنگ جدا بودهای
|