هم ایثار کردی هم ایثار گفتی | که از جور دوری و با لطف جفتی | |
چراغ خدایی به جایی که آیی | حیات جهانی به هر جا که افتی | |
تو قانون شادی به عالم نهادی | چهها بخش کردی چه درها که سفتی | |
ولیکن ز مستان به مکر و به دستان | شرابیست نادر که آن را نهفتی | |
به بازار راعی چه نادرمتاعی | به جان ار فروشی یکی عشوه مفتی | |
به زیر و به بالا تو بودی معلا | فلک را دریدی چمن را شکفتی | |
به صورت ز خاکی و زین خاک پاکی | چو پاکان گردون نخوردی نخفتی | |
تو کن شرح این را که در هر بیانی | چو با دل جنوبی غبارات رفتی |