کالی تیشبی آپانسو، ای افندی چلبی
|
|
نیمشب بر بام مایی، تا کرمی طلبی
|
گه سیهپوش و عصا، که منم کالویروس
|
|
گه عمامه و نیزهی که غریبم عربی
|
هرچه هستی ای امیر، سخت مستی شیرگیر
|
|
هر زبان خواهی بگو، خسروا شیرین لبی
|
ارتمی آغاپسو، کایکاپر ترا
|
|
نور حقی یا حقی، یا فرشته یا نبی
|
چون غم دل میخورم، رحم بر دل میبرم
|
|
کای دل مسکین چرا در چنین تاب و تبی
|
دل همیگوید که:« تو از کجا من از کجا
|
|
من دلم تو قالبی، رو همیکن قالبی
|
پوستها را رنگها، مغزها را ذوقها
|
|
پوستها با مغزها کی کند هم مذهبی؟»
|
کالی میرا لییری، پوستن کالاستن
|
|
شب شما را روز شد، نیست شبها را شبی
|
اشکلفیس چلپی، انپا پیسوایلادو
|
|
سردهی کن لحظهی، زانک شیرین مشربی
|
من خمش کردم، مرا بیزبان تعلیم ده
|
|
آنچ ازو لرزد دل مشرقی و مغربی
|