ببست خواب مرا جاودانه دلداری | به زیر سنگ نهان کرد و در بن غاری | |
به خواب هم نتوان دید خواب چشم مرا | چو مردهای که درافتاد در نمکساری | |
کجاست خواب و کجا چشم و کو قرار دلی | کجا گذارد این فتنه صبر صباری | |
اگر چه کوه بود عقل همچو که بپرد | ببین چه صرصر باهیبتست این باری |