نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی
|
|
به جای سبزه تو از خاک خوب رویانی
|
هزار یوسف زیبا برآید از هر چاه
|
|
چو چرخه و رسن حسن را بگردانی
|
ز بس رونده جانباز جان شدست ارزان
|
|
به عهد عشق تو منسوخ شد گران جانی
|
به پیش عاشق صادق چه جان چه بند تره
|
|
دلا ملرز چو برگ ار از این گلستانی
|
چه داند و چه شناسد نوای بلبل مست
|
|
کلاغ بهمنی و لک لک بیابانی
|
چو اشتهای کریمی به لوت صادق شد
|
|
گران نباشد بارانیی به بورانی
|
نه کمتری تو ز پروانه و حبیب از شمع
|
|
وگر کمی ز پر او چه باد پرانی
|
هزار جان مقدس بهای جان خسیس
|
|
همیدهد به کرم یار اینت ارزانی
|
سجود کرد تو را آفتاب وقت غروب
|
|
ببرد دولت و پیروزیی به پیشانی
|
کسی که ذوق پریشانی چنین غم یافت
|
|
دگر نگوید یا رب مده پریشانی
|
سوار باد هوا گشت پشه دل من
|
|
کی دید پشه که او میکند سلیمانی
|
خموش باش و چو ماهی در آب رو پنهان
|
|
بهل تو دعوت عامان چو ز اهل عمانی
|
خمش که خوان بنهادند وقت خوردن شد
|
|
حریف صرفه برد گر تمام برخوانی
|