دوش همه شب دوش همه شب

دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام افندی
آخر شب شد آخر شب شد خوردم می از جام افندی
شیر و شکر را شمس و قمر را مایه ببخشد نام افندی
نور دو عالم عشق قدیمی دولت مرغان دام افندی
شیر روان شد خوش ز بیانش شیر سیه شد رام افندی
کام ملوکان جایزه گیری جایزه بخشی کام افندی
کعبه جان‌ها روی ملیحش پخته عالم خام افندی
گر الفی و سابق حرفی محو شو اندر لام افندی
نور بود او نار نماید خاص بود خود عام افندی
بس کن بس کن کس نتواند که بگزارد وام افندی