جان و جهان میروی جان و جهان میبری
|
|
کان شکر میکشی با شکران میخوری
|
ای رخ تو چون قمر تک مرو آهسته تر
|
|
تا نخلد شاخ گل سینه نیلوفری
|
چهره چون آفتاب میبری از ما شتاب
|
|
بوی کن آخر کباب زین جگر آذری
|
یک نظری گر وفاست هم صدقات شماست
|
|
گر برسانی رواست شکر چنین توانگری
|
تا جگر خون ما تا دل مجنون ما
|
|
تا غم افزون ما کسب کند بهتری
|
شکر که ما سوختیم سوختن آموختیم
|
|
وز جگر افروختیم شیوه سامندری
|
فاسد سودای تو مست تماشای تو
|
|
بوسد بر پای تو از طرب بیسری
|
عشق من ای خوبرو رونق خوبان به تو
|
|
گاه شوی بت شکن گاه کنی آزری
|
مستی از آن دید و داد شادی از آن بخت شاد
|
|
چشم بدت دور باد تا که کنی لمتری
|
جانب دل رو به جان تا که ببینی عیان
|
|
حلقه جوق ملک صورت نقش پری
|
از ملک و از پری چون قدری بگذری
|
|
محو شود در صفات صورت و صورتگری
|