گر در آب و گر در آتش میروی | آن نمیدانم برو خوش میروی | |
در رخت پیداست والله رنگ او | رو که سوی یار مه وش میروی | |
نقشها را پشت و پایی میزنی | سوی نقش نامنقش میروی | |
ذوق جانها میزند بر جان تو | مست و دست انداز و سرکش میروی | |
در پی تو میدود اقبال رو | گر به عرش و گر به مفرش میروی | |
آنک در سر داری از سودای یار | چه عجب گر تو مشوش میروی | |
شه صلاح الدین برآ زین شش جهت | گر چه ظاهر اندر این شش میروی |