باد بین اندر سرم از بادهای | نوش کردم از کف شه زادهای | |
جان چو اندر باده او غوطه خورد | بر سر آمد تابناکی سادهای | |
چشم جان میدید نقشی بوالعجب | هر طرف زیبا نگاری شادهای | |
هر دو گامی مست عشقی خفتهای | بر سر او ساقی استادهای | |
زان هوس شد پای دلها بستهای | زان طرب شد پر جان بگشادهای | |
نوش نوش مستیان بر عرش رفت | تا گرو شد زهد را سجادهای | |
شمس تبریزی سر این دولت است | در نهان او دولتی آمادهای |