قسمت هفتم

بی شک الفست احد، ازو جوی مدد وز شخص احد به ظاهر آمد احمد
در ارض محمد شد و محمود آمد اذ قال الله: قل هو الله احد

جانا من و تو نمونه‌ی پرگاریم سر گر چه دو کرده‌ایم یک تن داریم
بر نقطه روانیم کنون چون پرگار در آخر کار سر بهم باز آریم

در درویشی هیچ کم و بیش مدان یک موی تو در تصرف خویش مدان
و آنرا که بود روی به دنیا و به دین در دوزخ یا بهشت درویش مدان

از هر چه نه از بهر تو کردم توبه ور بی تو غمی خوردم از آن غم توبه
و آن نیز که بعد ازین برای تو کنم گر بهتر از آن توان از آن هم توبه