ای آنک تو خواب ما ببستی | رفتی و به گوشهای نشستی | |
اندر دلم آمدی چو ماهی | چون دل به تو بنگرید جستی | |
چون گلشن نیستی نمودی | چون صبر کنیم ما به هستی | |
چون باشد در خمار هجران | آن روح که یافت وصل و مستی | |
آن خانه چگونه خانه ماند | کز هجر ستون او شکستی | |
پنداشتی ای دماغ سرمست | کز رنج خمار بازرستی | |
در عشق وصال هست و هجران | در راه بلندی است و پستی | |
از یک جهت ار چه حق شناسی | از ده جهت آب و گل پرستی | |
بسیار ره است تا به جایی | کاندر سوداش طمع بستی |