روز ار دو هزار بار میآیی | هر بار چو جان به کار میآیی | |
از بهر حیات و زنده کردن تو | در عالم چون بهار میآیی | |
عشاق همه شدند حلوایی | چون شکر قندوار میآیی | |
می درده و اختیار ما بستان | کز مجلس اختیار میآیی | |
از خلق جهان کناره میگیرد | آن را که تو در کنار میآیی | |
خاموش به حضرت تو اولیتر | کز حضرت کردگار میآیی | |
دیدیم تو را ز دست ما رفتیم | کز عالم پایدار میآیی | |
ای مرغ ز طاق عرش میپری | وی شیر ز مرغزار میآیی | |
ای بحر محیط سخت میجوشی | وی موج چه بیقرار میآیی |