ز مهجوران نمیجویی نشانی
|
|
کجا رفت آن وفا و مهربانی
|
در این خشکی هجران ماهیانند
|
|
بیا ای آب بحر زندگانی
|
برون آب ماهی چند ماند
|
|
چه گویم من نمیدانم تو دانی
|
کی باشم من که مانم یا نمانم
|
|
تو را خواهم که در عالم بمانی
|
هزاران جان ما و بهتر از ما
|
|
فدای تو که جان جان جانی
|
مرا گویی خمش نی توبه کردی
|
|
که بگذاری طریق بیزبانی
|
به خاک پای تو باخود نبودم
|
|
ز مستی و شراب و سرگرانی
|
به خاموشی به از خنبی نباشم
|
|
نمیماند می اندر خم نهانی
|
شراب عشق جوشانتر شرابی است
|
|
که آن یک دم بود این جاودانی
|
رخ چون ارغوانش آن کند آن
|
|
که صد خم شراب ارغوانی
|
دگر وصف لبش دارم ولیکن
|
|
دهان تو بسوزد گر بخوانی
|
عجب مرغابی آمد جان عاشق
|
|
که آرد آب ز آتش ارمغانی
|
ز آتش یافت تشنه ذوق آبش
|
|
کند آتش به آبش نردبانی
|