خلاصه دو جهان است آن پری چهره | چو او نقاب گشاید فنا شود زهره | |
چو بر براق معانی کنون سوار شود | به پیش سلطنت او که را بود زهره | |
ستارگان سماوات جمله مات شوند | به طاس چرخ چو آن شه درافکند مهره | |
چو روح قدس ببیند ورا سجود کند | فرشتگان مقرب برند از او بهره | |
همای عرش خداوند شمس تبریزی | که هفت بحر بود پیش او یکی قطره |