سماع آمد هلا ای یار برجه
|
|
مسابق باش و وقت کار برجه
|
هزاران بار خفتی همچو لنگر
|
|
مثال بادبان این بار برجه
|
بسی خفتی تو مست از سرگرانی
|
|
چو کردندت کنون بیدار برجه
|
هلا ای فکرت طیار برپر
|
|
تو نیز ای قالب سیار برجه
|
هلا صوفی چو ابن الوقت باشد
|
|
گذر از پار و از پیرار برجه
|
به عشق اندرنگنجد شرم و ناموس
|
|
رها کن شرم و استکبار برجه
|
وگر کاهل بود قوال عارف
|
|
بدو ده خرقه و دستار برجه
|
سماح آمد رباح از قول یزدان
|
|
که عشقی به ز صد قنطار برجه
|
به عشق آنک فرشت گوهر آمد
|
|
چو موج قلزم زخار برجه
|
چو زلفین ار فروسو میکشندت
|
|
تو همچون جعد آن دلدار برجه
|
صلایی از خیال یار آمد
|
|
خیالانه تو هم ز اسرار برجه
|
بسی در غدر و حیلت برجهیدی
|
|
یکی از عالم غدار برجه
|
بسی بهر قوافی برجهیدی
|
|
خموشی گیر و بیگفتار برجه
|