آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه
|
|
ای بارخدا بر ما نرمش کن و رحمش ده
|
روزی که نریزد خون رنجیش بدید آمد
|
|
جز از جگر عاشق آن رنج نگردد به
|
تیر نظرت دیدم جان گفت زهی دولت
|
|
پرم چو کمان پرم من از کشش آن زه
|
من خاک دژم بودم در کتم عدم بودم
|
|
آمد به سر گورم عشقت که هلا برجه
|
از بانگ تو برجستم در عهد تو بنشستم
|
|
ما را تو تعاهد کن سالار تویی در ده
|
بیخود بنشین پیشم بیخود کن و بیخویشم
|
|
تا هیچ نیندیشم نی از که نی از مه
|
بر نطع پیادستم من اسپ نمیخواهم
|
|
من مات توام ای شه رخ بر رخ من برنه
|
ای یوسف عیسی دم با زر غم و بیزر غم
|
|
پیش آر تو جام جم والله که تویی سرده
|
زان می که از او سینه صافی است چو آیینه
|
|
پیش آر و مده وعده بر شنبه و پنجشنبه
|