بگردان ساقی مه روی جام
|
|
رهایی ده مرا از ننگ و نام
|
گرفتارم به دامت ساقیا ز آنک
|
|
نهادستی به هر گامی تو دام
|
رها کن کاهلی دریاب ما را
|
|
و لا تکسل فان القوم قاموا
|
الیس الصحو منزل کل هم
|
|
الیس العیش فی هم حرام
|
الا صوموا فان الصوم غنم
|
|
شراب الروح یشربه الصیام
|
هر آن کو روزه دارد در حدیث است
|
|
مه حق را ببیند وقت شام
|
نکو نبود که من از در درآیم
|
|
تو بگریزی ز من از راه بام
|
تو بگریزی و من فریاد در پی
|
|
که یک دم صبر کن ای تیزگام
|
مسلمانان مسلمانان چه چارهست
|
|
که من سوزیدم و این کار خام
|
نباشد چاره جز صافی شرابی
|
|
باقداح یقلبها الکرام
|
حدیث عاشقان پایان ندارد
|
|
فنستکفی بهذا و السلام
|
جواب گفته متنبی است این
|
|
فاد ما تسلیه المدام
|