جانا نخست ما را مرد مدام گردان
|
|
وآنگه مدام درده ما را مدام گردان
|
از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان
|
|
هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان
|
دارالسلام ما را دارالملام کردی
|
|
دارالملام ما را دارالسلام گردان
|
این راه بینهایت گر دور و گر دراز است
|
|
از فضل بینهایت بر ما دو گام گردان
|
ما را اسیر کردی اماره را امیری
|
|
ما را امیر گردان او را غلام گردان
|
انعام عام خود را کردی نصیب خاصان
|
|
انعام خاص خود را امروز عام گردان
|
هر ذره را ز فضلت خورشیدییی دگر ده
|
|
خورشید فضل خود را بر جمله رام گردان
|
در کام ما دعا را چون شهد و شیر خوش کن
|
|
و آن را که گوید آمین هم دوستکام گردان
|