بشنو از دل نکتههای بیسخن | و آنچ اندر فهم ناید فهم کن | |
در دل چون سنگ مردم آتشی است | کو بسوزد پرده را از بیخ و بن | |
چون بسوزد پرده دریابد تمام | قصههای خضر و علم من لدن | |
در میان جان و دل پیدا شود | صورت نو نو از آن عشق کهن | |
چون بخوانی والضحی خورشید بین | کان زر بین چون بخوانی لم یکن |