نشاید از تو چندین جور کردن | نشاید خون مظلومان به گردن | |
مرا بهر تو باید زندگانی | وگر نی سهل دارم جان سپردن | |
از آن روزی که نام تو شنیدم | شدم عاجز من از شبها شمردن | |
روا باشد که از چون تو کریمی | نصیب من بود افسوس خوردن | |
خداوندا از آن خوشتر چه باشد | بدیدن روی تو پیش تو مردن | |
مثال شمع شد خونم در آتش | ز دل جوشیدن و بر رخ فسردن | |
در این زندان مرا کند است دندان | از این صبر و از این دندان فشردن | |
از این خانه شدم من سیر وقت است | به بام آسمانها رخت بردن |