دو چیز نخواهد بد در هر دو جهان می دان
|
|
از عاشق حق توبه وز باد هوا انبان
|
گر توبه شود دریا یک قطره نیابم من
|
|
ور خاک درآیم من آن خاک شود سوزان
|
در خاک تنم بنگر کز جان هواپیشه
|
|
هر ذره در این سودا گشتهست چو دل گردان
|
خاصیت من این است هر جا که روم اینم
|
|
چه دوزد پالان گر هر جا که رود پالان
|
گویند که هر کی هست در گور اسیر آید
|
|
در حقه تنگ آن مشک نگذارد مشک افشان
|
در سینه تاریکت دل را چه بود شادی
|
|
زندان نبود سینه میدان بود آن میدان
|
اندر رحم مادر چون طفل طرب یابد
|
|
آن خون به از این باده وان جا به از این بستان
|
گر شرح کنم این را ترسم که مقلد را
|
|
آید به خیال اندر اندیشه سرگردان
|